بالاخره یاد گرفتم خودم ماشینم رو ببرم داخل حیاط و بیرون بیارم . در اواسط دی ماه 1397 ماشین پراید نو خریدم و تا یک ماه وقتی می خواستم ماشین رو بیارم داخل حیاط و یا وقتی می خواستم ماشین رو از داخل حیاط ببرم بیرون بابام برام این کار رو می کرد و خودم ترس داشتم که بزنم به در و دیوار و ماشین نو رو خش کنم . یک ماه از ماشین خریدن من گذشته بود که بالاخره قسمت شد ماشین بردن به داخل حیاط رو یاد بگیرم . دو سه روزی بابام تنهایی رفت مشهد بخاطر اینکه قبض های آب و برق خانه مشهد رو پرداخت کنه . خلاصه قسمت این بود که خودم یاد بگیرم ماشین رو بیارم داخل حیاط . شب اول که بابا خونه نبود و با ماشین من و نسرین خانم از بیرون اومدیم مامان گفت ماشین رو ببریم خونه دایی علی که درب حیاطشون بزرگتره و یا اکرم می گفت ماشین داخل کوچه باشه اونجا که امن هست و بقیه همسایه ها هم ماشین هاشون رو میزارن تو کوچه .
به هر حال من گفتم یواش ماشین رو میارم داخل که اگه به درب حیاط بخوره کاری نشه . مامان رو گفتم بیاد توی حیاط و منو راهنمایی کنه و به قول راننده ها فرمان بده .
به خواست خدا ماشین رو یواش یواش آوردم توی حیاط و وقتی هم می خواستم ماشین رو ببرم بیرون به مامان می گفتم که منو فرمان بده . بالاخره در اواسط بهمن ماه 1397 یاد گرفتم ماشین رو ببرم توی حیاط و الان هم که در اوایل اسفندماه 1397 هستیم من خودم تنهایی و بدون اینکه کسی به من فرمان بده ماشین رو دنده جلو میارم توی حیاط و دنده عقب می برم بیرون از حیاط .
من خودم تا دو سه ماه پیش که ماشین نداشتم فکر میکردم ماشین سواری و رانندگی خیلی سخت هست و همیشه با خودم فکر می کردم که من رانندگی رو یاد نمیگیرم ولی به یاری خداوند متعال توانستم در عرض این دو سه ماه ماشین سواری رو یاد بگیرم و برم توی شهر . خدا رو صد هزار مرتبه شکر
این هم عکسهایی که قبلاً با موبایلم گرفتم در لحظه ای که بابام داره دنده عقب ماشین رو از حیاط خونه میاره بیرون تا من سوار بشم برم . خدا رو شکر خیلی زود خودم این کار رو یاد گرفتم و خودم این کار رو انجام میدم .
درباره این سایت