خاطرات خرید اولین ماشین در زندگی ام

خب شاید حتماً بگین چرا در این گرانی های بازار رفتی 36 میلیون تومان به ماشین پول دادی که همین ماشین پراید صفر در حدود شش ماه پیش 22 میلیون تومان بود و به یکباره یک موج گرانی سنگین اومد به بازار و نه تنها ماشین بلکه تمام اجناس در بازار چند برابر شد و در این ماه ها گرانی داره بیداد میکنه و همه مردم ناله میکنن از این گرانی .

خب خدمت شما عزیزان عرض کنم یکی از دلایلی که من در این گرانی بازار ماشین خریدم این بود که من تا حالا تنها وسیله ام یک موتور سیکلت هندا بود و با همین موتور در گرما و سرما بیرون میرفتم ، سرکار میرفتم ، به همراه همسرم توی شهر دور میزدم و خلاصه خیلی در هوای سرد زمستان سرما میخوردم و تصمیم گرفتم که بالاخره ماشین بخرم . البته اول میخواستم 20 میلیون تومان برای خرید یک ماشین پراید هزینه کنم که وقتی تحقیق کردم متوجه شدم که با این مبلغ یک پراید مدل 87 یا 88 میتونم بخرم یعنی یک ماشین که حدود ده سال کار کرده باشه به همین خاطر تصمیم گرفتم یک ماشین نو ( صفر ) بخرم و البته وام 50 میلیون تومانی که از صندوق به ما دادن باعث شد تا بالاخره ماشین بخرم و قبل از وام واقعاً پول نداشتم و چون که خانه درست میکردم و هر چی پول داشته بودم رو در راه ساخت خانه ام خرج کرده بودم . سال 1395 یک زمین نیم قطعه 7 متر در 25 متر که جنوبی هم بود رو خریدم به مبلغ 40 میلیون تومان و تا امسال یعنی سال 1397 کم کم و از روی حقوقم و وام ازدواجم خانه ام رو به یاری خدای متعال درست کردم که حدود دو سال طول کشید و حالا هم با خیال راحت ماشین خریدم و بابت این همه مهربونی و لطفی که خدای مهربون در حق من کرده هزاران مرتبه شکر گذارم و امیدوارم بتونم بنده ی خوب و شایسته ای باشم انشالله . و حالا هم خیلی خوشحالم که در دوران عقد که هستم هم خانه ام درست شده و هم ماشین خریدم که انشالله همه مردم اینچنین باشند هم مسکن و هم ماشین و هم شغل شان درست باشه و آرزوی خوشبختی میکنم برای تمامی زوج های جوان و انشاالله خوشبخت بشن .

من خودم سال 1389 گواهینامه ماشین گرفتم ولی چون ماشین نداشتم اصلاً ماشین سوار نشده بودم تا بالاخره امسال یعنی سال 1397 که در دی ماه این پراید رو خریدم بعد کم کم به همراه پدرم و خانمم و مادرم چهار نفری در ساعات آخر شب که شهر خلوت هست می رفتیم رانندگی میکردم و دو هفته مرتب شبها در خلوتی میرفتم بیرون رانندگی می کردم و برمی گشتیم خونه .

امروز 5 بهمن ماه 1397 هست و روز جمعه هست و برای اولین بار من و خانمم با ماشین رفتیم از ساعت 9/5 صبح تا 12/5 ظهر دور زدیم و برای اولین بار بود که پدرم در کنارم نبود که بهم بگه چکار کن چکار نکن و .

حالا دیگه کم کم یاد گرفته ام و انشالله راننده خوبی بشم .